تصاویر زیباسازی نایت اسکین
نهال - روز های زندگی

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روز های زندگی

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری دوم www.pichak.net کلیک کنید

 

اگر عشق در عالم نبود هنر و صنعت و زیبایی هم نبود... عشق است که بشر را از خاکستر نشینی رهایی بخشیده و زیبایی را به زندگی ما راه داده. گل تقدیم شما        

 عشق شیرین ترین خوشی و بد ترین اندوه است. گل تقدیم شما             

اندیشه ها .رویاها. ارزوها و اشکها از ملازمان جدایی ناپذیر عشق حقیقی اند.گل تقدیم شما           

وقتی که موضوع عشق در کار است پای عقل می لنگد.گل تقدیم شما            

خداوند شهپر عشق را به انسان داد تا به وسیله ی ان بتواند به سوی عشق پرواز کند. گل تقدیم شما           

عشق اضطراب زندگی است. گل تقدیم شما            

عشق عبارت است از لبخندی و قطره اشکی از اسمان اندیشه و لبخندی از بوستان روح.گل تقدیم شما

عشق شبنمی است که از اسمان به غنچه قلب انسان می نشیند.گل تقدیم شما

عشق جرقه سوزان و سرگردانی است که از قلبی می جهد و اخگر خود را در سینه جوشان دیگری جا می دهد.گل تقدیم شما

عشق پاک قادر است سعادتمندترین و دل انگیزترین زندگی را بوجود می اورد.گل تقدیم شما

عشق بلایی است که همه خواستارش هستند.گل تقدیم شما

عشق حقیقی اتش مخروبی است که شعله خود را به سایر احساسات نیز سرایت میدهد و انهارا با یک فوت جدید زنده می سازد از این جاست که گفته اند عشق قهرمانها خلق میکند.گل تقدیم شما

بی عشق زندگی محال است.گل تقدیم شما

من از خوشبختی ها ی زندگی بهرهمند شدم چون در زندگی عاشق شدم.گل تقدیم شما

عشق در گام های نخستین زیبا و با شکوه است زیرا بلهوسیهای کوچک و حقارت های بزرگ خاکی است.گل تقدیم شما

عشق چراغ راه زندگی است.گل تقدیم شما

عشق زود تر از نسیمی که به بوستان می ورزد در قلب نفوذ می کند.گل تقدیم شما

عشق قوی ترین سپاه است زیرا در یک لحظه بر قلب و مغز و بر جسم حمله می کند.گل تقدیم شما

به همان اندازه که صدف در دریا موجود است در عشق  درد وجود دارد.گل تقدیم شما

زمان همه چیز را از بین می برد تنها عشق است که ان را جاوید می سازد.گل تقدیم شما

عشق مرد قسمتی از زندگی او و عشق زن همه ی زندگی اوست.گل تقدیم شما

 عشق تنها مرضی است که بیمار از  ان لذت می برد.گل تقدیم شما

عشق وسیله ای است که تمام دردسر های کوچک را به یک دردسر بزرگ تبدیل می کند.گل تقدیم شما

اولین طلیعه عشق اخرین تابش عقل است.گل تقدیم شما

به نظر شما  عشق واقعی چه عشقی هست؟؟؟؟(عزیزان من پاسخ یادتون نره)بووووس


نوشته شده در دوشنبه 91/4/5ساعت 3:1 عصر توسط نهال نظرات ( ) |

 

دلم شکستسرم را روی شانه پنجره می گذارم و گریستن آسمان را می نگرم.چه بی پروا می گریی عشق .دانه های اشک بر روی دلم شکستگونه های شیشه می لغزد و خاطرات به روی گونه های من.پنجره های روبه رو بسته اند.
دلم شکستاین روزها دیگر کسی به دیدار باران نمی آید دیگر کسی عاشق نمی شود.در کوچه های خلوت تنهایی مان نه رهگذری دلم شکستمی خواند و نه درویشی و انگار هیچ شاعری در لحظه های تولد عشق نمی گرید.
دلم شکستدرویش به کوچه های ما بیا صدای تو لیلی و مجنون را بیدار می کند.در این باران بی امان بخوان تا عشق جان بگیرد تا دلم شکستکسی بی قرار یارش شود.بزن به دل کوچه ها و آن قدر حدیث عشق و ذکر یا عشق یا عشق یا عشق سر بده که لیلی دلم شکستبا پای برهنه خود را به دیدار مجنون برساند.
دلم شکستبخوان درویش صدایت بوی صبح می دهد. کی سر می زند سپیده ما؟ بخوان تا پنجره های بسته گشوده شود و به کوچه دلم شکستی بی درخت و بی بهار دوباره برگردد.
دلم شکستمن نذر کرده ام... نذر کرده ام تار تار گیسویش را دانه دانه با اشک بوسه زنم.
دلم شکستمن نذر کرده ام یا عشق یا عشق یا عشق


نوشته شده در دوشنبه 91/4/5ساعت 1:30 عصر توسط نهال نظرات ( ) |

سلااااااااااااااااام بلبلبلودوستای گلم حالتون چطوره؟  به خدا دلم برا ی تک تک شما ها تنگ شده بوددوست داشتن . راستش نمی دونم چه بلای سر این وبلاگم اومده بود که هر کاری می کردم نمی تونستم متنی  تو وبم بذارمگریه‌آور .امید وارم منو ببخشید  اما بهتون قول میدم از این به بعد بیشتر متن وشعر و عکس های قشنگی برای شما بذارم . عزیزان من خوشحال میشم که پیشنهاد بدید مدرک داشتنکه بیشتر در مورد چه چیز های برای شما بنویسم تا شما راضی باشید پس (پیشنهاد)یارتون نره.خوب بالاخره فصل امتحان ها تموم شد پوزخند امیدوارم همه ی شما دوستای گلم بانمره ها ی عالی این پله های   ترقی را به بالا بروید .منم دیروز کارنامه گرفتم خداروشکر نمره هام خوب بود تونستم با موفقیت وسر بلندی امسالم بگذرونم.مؤدبآفرین

خوب خوشگلا برای تابستان برنامه ریزی کردید ؟  راستش من که انقدر بر نامه ها دارم که هرکی ندونه انگار  تا اخر عمرمدیگه قرار نیست  درس بخونم خیلی خنده‌دار.راستی تا یادم نرفته از  کسانی که من و وبلاگمو قابل دونستند و اومدن سر زدن و نظر دادن ممنون هستم وکسانی که نظرهم ندادن بازم ممنون  وکسانی که گذری هم نگاه کردن و متن منم نخوندن بازم ممنون .

                              مثل همیشه به امید روز های قشنگ در کنار متن های زیبای گل تقدیم شما(روز های زندگی)گل تقدیم شما

 


نوشته شده در دوشنبه 91/4/5ساعت 1:13 عصر توسط نهال نظرات ( ) |

گل تقدیم شماسلااااااااااااااااام دوستای گلم دلم برای تک تک شما تنگ شده بود .حالتون خوبه؟امید وارم از متن(تنهایی ام با خدا)خوشتون اومده باشه.امروز برا تون داستان قشنگی نوشتم که واقعاخیلی قشنگه  البته از نظر من خوب بود امید وارم شما هم خوشتون بیاد.خوب دیگه زیاد حرف نمیزنم وخستتون نمی کنم تا انرژی لازم برای خواندن این داستان داشته باشید .مثل همیشه به امید روز های خوب درکنار مطلب های قشنگ گل تقدیم شماروز های زندگی گل تقدیم شما

گریه‌آور داستان منصور و ژاله.......

گل تقدیم شماامروز روز دادگاه بود و منصور  داشت از همسرش جدا می شد منصور با خودش زمزمه می کرد چه دنیای عجیبی است این  دنیای

گل تقدیم شماما! یک روز به خاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمی شناختم و امروز به خاطر  طلا قش خوش حالم.

گل تقدیم شماژاله و منصور 8 سال دوران کودکی رو باهم سپری کرده بودند.

گل تقدیم شماانها  همسایه دیوار به دیوار هم بودن ولی به خاطر  ور شکست شدن پدر ژاله اونا خونشون رو فروختن تا بدهی هاشونو پرداخت

گل تقدیم شماکنن بعدهم اونا رفتن به شهر خودشون .بعد از رفتن اونا منصور چند ماهی افسورده شد. منصور بهترین هم بازی خودشو از دست داده

گل تقدیم شمابود.7سال از اون روز گذشت تا منصور وارد دانشگاه حقوق شد. دو سه روزی بود که داشت برف سنگینی می بارید منصور کنار پنجره

گل تقدیم شمادانشگاه ایستاده بود و به دانشجویانی که زیر برف تند تند به طرف در  ورودی دانشگاه می امدند نگاه می کرد. منصور در حالی که

گل تقدیم شماداشت به بیرون نگاه می کرد  یک ان خشکش زد. باورش نمی شد که ژاله  داشت وارددانشگاه می شد. منصور زودخودشو به در

گل تقدیم شماورودی رساند و تا ژاله وارد نشده بهش سلام کرد.ژاله با دیدن منصور با صدای بلندی گفت خدای من!

گل تقدیم شما منصور خودتی؟!بعد سکوت میونشون  حکم فرما شد.منصور سکوت را شکست وگفت ورودی جدیدی؟

گل تقدیم شما ژاله هم سرشو به علامت تایید تکون داد.منصور وژاله بعد از 7سال دقایقی باهم حرف زدن و وقتی از هم جدا شدند درخت دوستی

گل تقدیم شما که از قدیم میو نشون بود جوانه زد! از اون روز به بعد منصور و ژاله همیشه باهم بودن.انها هم دیگرو دوست داشتند واین داستان در

گل تقدیم شمامدت کوتاهی تبدیل شد به یک عشق بزرگ. منصور کم کم داشت دانشگاه رو تموم می کرد  و به خاطر این موضوع   ناراحت بود چون

گل تقدیم شما بعد از دانشگاه نمی تونست  مثل سابق ژاله  رو ببینه به همین خاطر به محض تموم شدن دا نشگاه به ژاله پیش نهاد ازدواج داد و

گل تقدیم شماژاله بی چو ن و چرا  قبول کرد.طی پنج ماه سور و سات عروسی اماده شد و منصورو ژاله زندگی جدیدشونو اغاز کردند. یک زندگی

گل تقدیم شما رویایی که همه حسرتش رو می خورند. پول-ماشین اخرین مدل- شغل خوب- خانه زیبا- رفتار خوب- تفاهم واز همه مهم تر عشقی

گل تقدیم شمابزرگ که خانه این زوج رو خوشبخت می کرد! ولی زمونه طاقت دیدن  خوشبختی این دو عاشق رو نداشت . در یک روز گرم تا بستان

گل تقدیم شماژاله به شدت تب کرد! منصور ژاله رو به بیمارستان های مختلفی برد ولی همه ی دکتر ها از در مانش عاجز بودند. اخه بیماری ژاله

گل تقدیم شماناشناخته بود. اون تب بعد از چند ماه از بین رفت ولی با خودش چشم ها و زبان ژاله رو هم برد وژاله کور ولال شد.منصور چند بار

گل تقدیم شماژاله رو به  خارج برد ولی پزشکان انجاهم نتونستند کاری بکنند . بعد از اون ماجرا منصور سعی می کرد تمام وقت  ازادشو واسه ژاله

گل تقدیم شمابگذرونه! ساعت ها برای ژاله  کتاب می خواند از اینده روشن از بچه دار شدن براش می گفت! ولی چند ماه بعد رفتار منصور عوض

گل تقدیم شماشد  منصور از این زندگی سو ت و کور خسته شده بود و گاهی فکر طلاق به ذهنش خطور می کرد!!!منصور ابتدا با این افکار

گل تقدیم شمامی جنگید ولی بالا خره   تسلیم این کار شد و تصمیم گرفت ژاله رو طلاق بده . در این میان مادر و خواهر منصور هم اتش بیار

گل تقدیم شمامعرکه بودند و منصور رو برای  طلاق تحریک   می کردند.منصور دیگه باژاله نمی جوشید بعد از امدن از سرکار یک راست می رفت

گل تقدیم شما به اتاقش! حتی گاهی می شد 2 و3 روزی باژاله حرف نمیزد. یه شب که منصور وژاله که سر میز شام بودند

 گل تقدیم شمامنصور بعد از مقدمه چینی  و من  من کردن به ژاله گفت  ببین ژاله یه چیزی رو میخوام بگم! ژاله دست از غذا خوردن بر داشت و

گل تقدیم شمامنتظر شد منصور حرفشو بزنه.....................منصور ته مونده جرعتشو جمع کردو  گفت من دیگه نمی خوام به این زندگی ادامه بدم

گل تقدیم شمایعنی بهتر بگم نمی تونم....................... می خوام طلاقت بدم مهریتم....................!!! در این  لحظه ژاله انگشتشو به نشانه ی

گل تقدیم شماسکوت روی لبش گذاشت وبا علامت سر پیش نهاد طلاق رو پذیرفت. بعد از چند روز ژاله ومنصور جلوی دفتری بودند که روزی در اونجا

گل تقدیم شماباهم محرم شده بودند.ژاله ومنصور به دفتر ازدواج و طلاق رفتند و بعد از ساعتی پایین اومدن در حالی که رسما از هم جدا شده بودند

گل تقدیم شما. منصور به درختی تکیه داد و سیگاری روشن کرد .وقتی دید ژاله داره میاد به طرفش رفت وازش خواست تا اونو برسونه خونه ی

گل تقدیم شمامادرش ولی  در عین نابا ورب ژاله دهن باز کرد وگفت لازم نکرده خودم میرم وبعدهم عصای نابینا هارو دور انداخت ورفت. منصور

گل تقدیم شماگیج ومنگ به تماشای ژاله  ایستاد!!!! ژاله هم میدید و هم حرف میزد. منصور گیج بود نمی دونست ژاله  چرا این بازی رو سرش اورده

گل تقدیم شمابود؟!؟ منصور با فریاد گفت من که عاشقت بودم چرا باهام بازی کردی؟ منصور با عصبانیت و بغض سوار ماشین شد و رفت سراغ

گل تقدیم شمامعالج ژاله! وقتی به مطب رسید رفت به طرف اتاق دکتر و یقه ی دکتر رو گرفت و گفت مرد حسابی من چه هیزم تری به تو فروخته

گل تقدیم شمابودم؟؟؟ دکتر در حالی که تلاش می کرد یقشو از دست منصور رها کنه منصور رو به ارامش دعوت می کرد!بعد از این که منصور کمی

گل تقدیم شماارام شد دکتر قضیرو جویا شد وقتی منصور تموم  ماجرارو توضیح داد دکتر سرشو به علامت تاسف تکون داد و گفت همسر شما

گل تقدیم شماواقعا کور ولال شده بود  ولی از یک ماه پیش یواش یواش قدرت بینای و گفتاریش  به کار افتاد و سه روز قبل کاملا سلامتی اش را

گل تقدیم شمابه دست اورد!همونطور که ما توضیحی برای بیماریش نداشتیم برای بهبودیشم توضیحی ندتریم. سلامتی اون یه معجزه بود منصور

گل تقدیم شما میان حرف ها ی دکتر پرید و گفت چرا به من چیزی نگفت؟؟؟ دکتر گفت اون می خواست روز تولدتون این موضوع رو به شما بگه ..

گل تقدیم شما.........منصور صورتشومیون دستاش پنهان کرد و بی صدا اشک ریخت چون فردا   اون روز   روز تولدش بود.

 

خوب نظر تون چیه ؟؟؟؟ یعنی چی؟یعنی چی؟یعنی چی؟یعنی چی؟

                                                              


نوشته شده در پنج شنبه 91/3/25ساعت 6:42 عصر توسط نهال نظرات ( ) |

گل تقدیم شماخدایا هزاران بار تورا شکر می گویم که مارا در این جهان به این زیبایی افریدی به راستی که این خلقت هنری ست

گل تقدیم شمابا شکوه و جاودانه و هنرمند ان به راستی خالقی قادر وتواناست.

گل تقدیم شما هرچه به شگفتی های این جهان می نگرم باز  به تو می رسم.تو را شکر می گویم که مرا انسان افریدی وبه من قدرت

گل تقدیم شماتفکر بخشیدی تا بتوانم به زیبایی هایی که تو افریدی بنگرم و بی اندیشم.

گل تقدیم شما زمین دا دوست دارم چراکه زمین پاک وبی ریاست. زمین وفادار است چرا که بدی ها و خوبی ها و زشتی ها وزیبایی ها را در خود نگه می دارد.

گل تقدیم شمازمین زیبا ترین شگفتی است.بنگرید بر زمین که نشانه عظمت و بزرگی خداست..........

گل تقدیم شمادر طبیعت انسان هر چه را که می بینید خود دنیایی از شگفتی هاست اگر به زمین با دقت بیش تری بنگریم کمی بادقت تر موریانه ها را می بینیم

گل تقدیم شما به زندگی موریانه ها وقتی از اعماق وجودم فکر می کنم در قلبم بزرگی خدارا بیش تر احساس می کنم.......

گل تقدیم شما در نگاه خیلی از انسان ها تا به حال شده با خود بی اندیشیم که در هنگام راه رفتن هر قدم مان مساوی با مرگ چندین موریانه است؟

گل تقدیم شمابه راستی حقیقت تلخی است جان شیرین یک مورچه را زیر پایت به خاک سپردن.

گل تقدیم شمابار ها به خود می گویم کاش مورچه هاهم سخن می گفتند کاش می توانستند از خود دفاع کنند.

گل تقدیم شماخدایا هزاران بار به تو شکر می گویم که من را انسان افریدی وتن و جسم سالم وروح سالم تفکر سالم را به من عطا کردی.

گل تقدیم شما خدایا تورا سپاس که طبیعت زیبا را در اختیارم قرار دادی تا از دیدن ان ارامش را در قلبم احساس کنم.

گل تقدیم شما به من اموختی حس زیبای لبخند را به من اوختی معنای زیبای زندگی را به راستی که در اعماق قلبم ندیدم عظمت و بزرگی تورا


نوشته شده در شنبه 91/3/20ساعت 9:16 عصر توسط نهال نظرات ( ) |

<      1   2      

Design By : Pichak